چو بیند او فزون خواهی
گذارد آذر سرخ
کف دست برادر
جای زر.
آیا چنینیم ؟
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
گر چه بندی ٬ بینی و ٬ حبل المتینی
گرچه کاخی ٬ بینی و ٬ خاکی نشینی
کفّه ی دیگر عالم به جهان دگرست
از ترازو تو فقط ، یک " کفه " را می بینی
مهدی فرزه ( میم . مژده رسان)
در سجده بودم.
مثل محراب مرا در بر گرفته بود مادر.
در سجده نیستم.
هنوز
مثل محراب
دو دستش
به آسمان ؛ بلند است
نور ا نور
مهدی فرزه ( میم . مژده رسان )
"شعر" ؛ هم نشینی خاص و پیوستگی معنادار واژه ها ، توسط یک شاعر است که عدّه قابل توجّهی از مردم بی غرض ؛ که نوشته های گوناگون را با دقت مطالعه می کنند به راستی آن را "شعر" بدانند و از آن به عنوان "شعر" لذت ببرند.
مهدی فرزه { میم. مژده رسان }