برداشت آزاد از " درخت آسوریک"
"خرما و بزک" در آپارات
بنش خشک خرما بنی ، رسته بود
به شهر آسوریک ، آن سوی رود
گشن چتر سبزی نیین ، بر سرش
چو انگور ، بس خوشه ها ، می نمود
تنه سخت خرما ، به خرماستان
بسی بانگ می زد :
"منم پهلوان!
نیارست با من تنی را نبرد
به میدان رزمم ، یکی تک نورد."
بزی تشنه آمد که نوشد ز رود
سیه چرده ای دیو در آب بود
شنید آنچه آن دیو می گفت ،
گفت :
"نشاید ز خود گفت و از خود شنفت
الا "دیوخرمابن" برمنش
بگو تا چه داری ز برتر منش؟"
: "شه از من خورد چون نو آرم به بار
همه میوه ام ترد و شیرین گوار
رسن از منست ، گر ترا بسته اند
و چوب از منست ، گر ترا می زنند
تنه ام کنند ، کشتی و دیرک ش
ز کنده م بسازند ، جو کوب را
ز شاخ و ز ساقم کنند بام ها
ز برگم بسازند ، جاروب را
منم آن درختی که پر بهره ام
به سود آوری یکه و چهره ام
نباشد ز من سودآورتری
بزک !
برترم من ز هر برتری.
منم آن که با تو سخن آورم
وگرنه ز تو ، رزم را برترم."
بزک سر فرازید و آنگاه گفت :
"مرا ننگ آید که در هر کجای
ستایش کنم خود ، به جای خدای
مرا نیز چون تو بسی سود هاست.
سپاسم به یزدان ، که سودآورم.
من آنم که ایزد ... جهان آفرید...
نه چون تو بگویم که من برترم.
مکن برتری ، زانکه برتر خداست
به سودآوری نیز ، بسیارهاست.
به دیگر بار ،
برتر بر توام پند ،
که دانم برتری را با خداوند."
* * *
بزک رفت بر کوه و بر کوه ها
و خرمابن میخ ، مانده به جا...
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
واژه نامه :
شهر = کشور _ سرزمین
آسوریک = عراق مرکزی فعلی - سرزمین آشور
درخت آسوریک = درخت خرما - درخت سرزمین آشور
گشن = ( زبر بر گاف و شین ) - انبوه
می نمود = نشان می داد
سیه چرده = آنکه رنگ چهره اش تیره باشد.
منش = خلق و خو - اخلاق
خرماستان = نخلستان
تک نورد = در اینجا به معنی " همیشه پیروز"
برمنش = متکبر
برتر منش = اخلاق فاضله
دیرک = تیرک بادبان