ز پالان شتر ، تل پلگانی را برفرازید با بالا
و لختی ؛ از رِدا در زیر پای و ؛ لخت دیگر ؛ روی سر
" گرانسنگی دو را بر جای بگذارم...
و نُه فرزند از پیوند و پیمان حسَین ؛
ز قرآنم جدا هرگز نگردد خاندانم.
که باشد رهبری را بس سزاتر بر شما
" خدای و هم پیمبر داند این بهتر. "
هر آن سر را که رهبر بوده ام من
هر آن سر را که رهبر بوده ام من
هر آن سر را که رهبر بوده ام من
" گوارا بر تو باد ، ای پور بوطالب ؛
فرا پیمان شده ، گویان ، یکان یک :
" سلام بر تو ، امیرالمؤمنین ، مولا علی ،
که مولاشان" علی " دستی بر آن هَشت.
به مزگت آمد و رخ بر رخ پیغمبر آورد .
کنون گویی جوانی ؛ جانشینت ، رهبر ماست .
" هر آن سر را که رهبر بوده ام من
تل = تپه
تل پلگان = تپه ای پله پله
با بالا = بلند و مرتفع
کوهه = تپه
کوهان کوهه = تپه ای کوهان شتری
شکسته سرا = شاعر نوپرداز نیمایی
***********************************************************************
گویند: گور تو مانده ست بی نشان و شکوه
پاینده ای ؛ به گور و نشانت چه حاجت است
در عبا- پوشیده روی- آمد فراز
چون محمّد، کز حَرا ؛ آید فرود.
گفتنی ها دارد او ، گمراه را
از فَدک ، در نامه ی یزدان سرود.
" - ... چون ستایش ها ، فراوانی ، گشود
ازستایش ها ، فراوانی ، فزود
پس ستایش هرچه بیش ، او را کم ست
زانکه او ، گوهر فشانی ها نمود
آن که بی ، ماننده ای ؛ آرَد پدید
هیچ را ، هستی ؛ به آنی آفرید.
بی نیاز از آفرینش بود و هست
آن که حکمت دانی او را می سَزید.
در کتاب آنَک: "سلیمان بُرده از داوود، ارث"
کِی ترا سهم از بهشت ست ، ار مرا بر دود، ارث
ای که فرقان ، پشت سر افکنده ای
کِی ترا ارث از پدر بود و، مرا نا بود، ارث
این فَدک را نِی مسلمانان ، به تازش یافتند
جان بها را ، اهل خیبر ، تا به سازش ، یافتند
هان کنون این اسپ ، برگیر و بتاز
زان که رستاخیز ، یابم ؛ آن چه بازش یافتند."
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
واژه نامه :
پاینده = نامیرا
عبا = چادر عربی
پوشیده روی = روبنده پوش - محجبه
نامه ی یزدان سرود = کتاب خدا
ماننده = الگو
می سزید = سزاوار ست.
فرقان = قرآن کریمپر کشیده از : "خطبه ی فدکیّه"(اینجا بشنوید و دانلود کنید. )
بر درِ
خانه ی
کننده ی
درِ
خیبر
از چه آتش نهاده اید دگر!!!
شاید این آرزوی شوم شماست
که کند اقتدا علی(ع)، به عمر!!!
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
****************************************************************
ذره ای از مثقال
چو بیند او
«فزون خواهی»
گذارد آذر سرخ
کف دست برادر
جای زر
آیا چنینیم ؟
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
*************************************************************************
فزت و رب الکعبه 1
خرابِ سور تو خواهم ؛ رَوَم ز سوگ آباد
که انجمن شده شادی و ؛ غم ؛ پریشان شد
خرابِ شادی شیرین ؛ روم ز تلخ ؛ غم آباد
که رهنمون به آب حیاتم ؛ سراب ؛ سرگردان شد
مهدی فر زه (میم . مژده رسان)
واژه نامه و توضیحات :
این دو خط شعر دارای تعداد زیادی کلمات متضاد است که عبارتند از: خراب و آباد - سوگ و سور - انجمن و پریشان - شادی و غم - شیرین و تلخ -رهنمون و سرگردان - آب و سراب
خراب = ویران - مست - کنایه از شیفته و واله
سور = میهمانی - جشن - کنایه از رمضان ، ماه میهمانی خدا
سوگ = عزاداری
انجمن شدن = گرد هم آمدن
پریشان شدن = پراکنده شدن
رهنمون شدن = راهنمایی شدن
آب حیات = آب زندگانی ، که نوشیدن آن عمر جاودان آرد - کنایه از زندگی اخروی، که جاوید ست.
سوگ آباد - تلخ ؛ غم آباد - سراب = یک به یک ؛ کنایه از زندگی دنیوی اند.
******************************************************************
فزت و رب الکعبه 2
"چنان ضربتی زد به شمشیر، مرد
که در سجده افتاد و شمشیر رفت"
ز افغان عرش و ، ز لرز زمین
به "فزت و رب. . . " کعبه درهم شکست
مهدی فر زه (میم. مژده رسان)
می شد بجای واژه ی"مرد" واژه ی دیگری بنویسم که قافیه شود ولی نخواستم تغییری بدهم در آنچه که داستانی دارد.
"در سجده" = سجده گذار
به "فزت و رب ..." = قسم به "فزت و رب الکعبه" ای که علی(ع) پس از ضربت خوردن، فرموده بود ؛ همانا ؛ ارکان هدایت درهم شکست.
(ارکان) کعبه = ارکان الهدی
*****************************************************************