مهدی فر زه

شعر های مهدی فر زه (نوشته ای و آوایی)

مهدی فر زه

شعر های مهدی فر زه (نوشته ای و آوایی)

بهار


 


به امید پدیداری خورشیدی ظلمت شکن، که پدیداری اش ؛ راستین بهاری بی مانند  است.

 

 

 

از پس ِ بس روزگاران ِ زمستان شب

به ناگه

کوهساران

کاروانی از گل و

باران کمان ِ رنگ رنگ

برسپهر ِ بی ستون آسا

پراکند.

 

زان سپس

بارانی از رنگین کمان  و گل

شد  روان  بر دشتهای  خرّمی ّ و

خضر سبزین پوش

از فراز  قالی رنگین کمان ِ روشنی افروز

فرو افشاند

ز خورجین اقاقی خو

بهشتِ  سبزه  و  نیلو فر و چهچه

رهاورد  بهارِ ارغوان را

 

زمین شد آسمان و آسمان ،

آیینه شد ناگاه ّ و

دیوان هرکجا رفتند

رویاروی خود دیدند

هزاران آینه ،

در  پرتویی دیگر

 

جهان آیینه  در آیینه ، آذین شد.

بهار  بی کران آمد.

 

بهار ِ خوش گوار ِ بی کران ،

رویینه  تا جاوید،

مانا باد.

 

مهدی فرزه  (میم ‍ مژده رسان)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد