ماز پر بن بست بی در رو به پیش روم
در بن چندم
یک پری رو بود
کز نهادم " یا خدا " برخاست زیبایی ش را
تا شنید او "یا خدا"
ترش رو شد تلخ شد
در بن دیگر پری رویی دگر
در ته هر بن پری رویی بتر
دیگر و دیگر
الی آخر
زان زمان
روشنایی و رهایی ناپدید
همچنانم سو به سو و در به در
ماز پر بن بست بی در رو به پیش روم...
مهدی فر زه (میم. مژده رسان)